تجزیه و تحلیل استراتژیک مرسوم در یک محیط بسیار نامطمئن چیز زیادی ارائه نمی دهد، اما لنز سناریو چشم اندازهایی فراتر از افق برنامه ریزی معمول سه تا پنج ساله را امکان پذیر می کند.
این موضوع به خودی خود مربوط به پیشبینی آینده نیست، بلکه ترسیم ریسکها و فرصتهای گزینههای استراتژیک خاص با جزئیات - سناریوها به جای رویدادهای خاص آینده، نیروها یا محرکهای مرتبط اما متضاد را نشان میدهند. به عبارت دیگر، آنها روایتهایی هستند که در محیطهای جایگزین آینده قرار دارند که تحت تأثیر تصمیمها و روندهای امروزی قرار دارند.
رویکرد سناریویی Deloitte میتواند با ارائه چهار آینده قابل قبول و متمایز، پاسخهای قوی را به دنبال داشته باشد. آنها به طور قابل توجهی متفاوت هستند و با نشان دادن محرک های اساسی، حسی از زمینه و کاربرد عملی را ارائه می دهند. این می تواند به برنامه ریزان کمک کند تا استراتژی ها را با توجه به تأثیر بالقوه مدل سازی کنند.
سناریو 1: بهشت تولیدکنندگان
در سناریوی اول ما، بازار با یک اکوسیستم تکه تکه و باز مشخص میشود که شامل تعداد زیادی از ارائهدهندگان محتوای محلی است که تعداد زیادی از روابط با مشتری پولی را حفظ میکنند. در این دنیای بسیار متصل و فوق دیجیتال، سطح نوآوری و توسعه فناوری بسیار بالاست. مشتریان به پرداخت های خرد و روش های پرداخت مستقیم و مبتنی بر بلاک چین عادت دارند. محتوا ارزان است و مصرف آن در دوزهای کم آسان است، و اشتراک ها به راحتی فورا لغو می شوند. تراکنشها و اشتراکهای فردی و پرداختی، مدلهای درآمد غالب هستند. تبلیغات جایگاه خود را از دست داده و تنها در جایی که بیشترین هدف را داشته باشد مرتبط باقی می ماند. در این زمینه، ارائه دهندگان ارتباطات و پلت فرم از داده های خود استفاده می کنند و خانه های فروش تبلیغاتی ایجاد می کنند.
استانداردسازی بالا و در دسترس بودن فناوری منجر به موانع کم ورود به بازار می شود. این اقتصاد خالق به همه اجازه میدهد تا محتوا و مدلهای کسبوکار خود را پیادهسازی کنند و در عین حال بستر مناسبی را برای استارتآپها و بزرگآپهای رسانهای و پیشنهادات نوآورانهشان فراهم میکند. در نتیجه، به دلیل رقابت اتمی، فضای رسانهای پراکنده و حاشیهها کم است. فرهنگ مشارکت باز حداقل سطح شفافیت را تضمین می کند.
رگولاتورها تضمین میکنند که رقابت و محتوای متنوعی وجود دارد و از تسلط سنگین وزنهای جهانی در این زمینه جلوگیری میکند. DPC ها نمی توانند از محتوای پرفروش جهانی خود استفاده کنند، در عوض به عنوان یکی از بسیاری از توزیع کنندگان راه حل های پلت فرم به عنوان یک سرویس برای شرکت های رسانه ای کوچکتر عمل می کنند. در این سناریو، تولیدکنندگان محتوای محلی و صاحبان مالکیت معنوی برندگان هستند، زیرا می توانند از دسترسی مستقیم خود به مصرف کنندگان رسانه ها برای رشد استفاده کنند. آنها با موفقیت تجارت الکترونیک و خریدهای درون برنامه ای را به عنوان مدل های درآمد اضافی پیاده سازی می کنند. مصرفکنندگان طیف گستردهای از روابط قراردادی پولی را حفظ میکنند، اما محتوای فردی را متناسب با درجه بالایی از حاکمیت انتخاب میکنند.
سناریو 2: آزادی هدایت شده
در این سناریو، مدلهای درآمدی متعددی در دنیای اکوسیستم باز غالب شدهاند و DPCهای بزرگ نقش جمعکننده مرکزی را بر عهده میگیرند. DPCها فناوری خود را ارائه میکنند و قوانین بازی را تعیین میکنند، که تنوع موجود در اکوسیستم فراجهانی باز را قیف میکند و به DPCها اجازه میدهد تا از محتوای جهانی خود درآمد کسب کنند. محتوای محلی مرتبط باقی می ماند اما توسط شرکا ارائه می شود. کارکردهای جستجو و توصیه DPCها جهت گیری را در سیل عظیم محتوا فراهم می کند، اما از سوی دیگر، این امر یک فرهنگ رسانه اصلی جهانی را در راستای ترجیحات DPC شکل می دهد.
داده ها، تجزیه و تحلیل ها و هوش مصنوعی در این محیط بسیار نوآورانه در همه جا حضور دارند و به رایگان در دسترس همه فعالان بازار هستند. از آنجایی که رسانه ها تقریباً به طور کامل دیجیتالی شده اند، فناوری های هوشمند می توانند مصرف را پیش بینی کنند و راه را برای تبلیغات هدفمند هموار کنند. DPC ها می توانند به طور کامل از قابلیت های عظیم خود در آن مناطق استفاده کنند، در حالی که آژانس های سنتی جابجا شده اند. مقررات وجود دارد اما قادر به شکستن برتری DPC ها نیست. بودجه تبلیغات در این سناریو به شدت سودمند است: در دسترس بودن گسترده داده ها اجازه می دهد تا تبلیغات بسیار هدفمندی را که به طور کامل نیازهای مصرف کنندگان رسانه ها را برآورده می کنند، انجام دهند. بیشتر از آن، برخی از محتواها به صورت رایگان در ازای داده های مصرف کننده ارائه می شود. مدلهای اشتراک بهعنوان دسترسی با هزینه ثابت به محتوای ممتاز DPC زنده میمانند، اما اکثر پرداختها مبتنی بر تراکنش هستند. در کنار اینها، نسل جدیدی از فناوریهای مبتنی بر بلاک چین و پلتفرمهای تامین مالی جمعی به تولیدکنندگان محلی کوچک امکان میدهد تا مستقیماً از محتوای خود کسب درآمد کنند. مورد دوم، به ویژه، تنوع را با وجود DPC های قوی تضمین می کند.
DPC ها خود را با محتوای انحصاری و حقوق ورزشی متمایز می کنند. تولیدکنندگان محلی از مشارکت با ارائه دهندگان پلتفرم بزرگ سود می برند، اما از طریق ارتباط مستقیم با مشتری و پرداخت، خود را به طور فزاینده ای مستقل می کنند. به این ترتیب، نقش غالب DPC ها تحت فشار قرار می گیرد.
سناریو 3: هتل جهانی کالیفرنیا
در این دنیا، DPCهای جهانی، بخش عمده ای از درآمدهای رسانه ای را از طریق هر دو مدل اشتراک و بسیار نوآورانه به دست می آورند. اشکال تبلیغاتی در یک محیط بازار کاملاً تنظیمنشده، DPCها در همه سطوح سود میبرند: آنها میتوانند از قدرت مالی خود بهترین استفاده را ببرند، از فیلمهای پرفروش جهانی خود کسب درآمد کنند، دادههای کاربران را جمعآوری کنند و از قابلیتهای تجزیه و تحلیل و هوش مصنوعی خود استفاده کنند. DPCها متاورزهای خود را ایجاد کردهاند و بهعنوان جمعآوریکننده مرکزی برای همه انواع محتوا عمل میکنند، در نتیجه مصرفکنندگان رسانه را «قفل میکنند». سطح نوآوری فناوری در این سناریو بالا است و DPCها استانداردهای جهانی را تعیین می کنند. نتیجه یک ساختار بازار انحصاری با سطح قیمت بالا است.
مدلهای درآمد مبتنی بر معاملات فردی عملاً هیچ نقشی در این سناریو ندارند. به منظور بهرهبرداری از پتانسیل درآمد رسانهای بالا، DPCهای غالب بر دو مدل درآمد اصلی تکیه میکنند: اول، جریانهای درآمد ثابتی از اشتراکها در این چشمانداز بازار قفل شده وجود دارد. دوم، DPCها از حداکثر اشکال سفارشی و هدفمند تبلیغات سود می برند. علاوه بر این، آنها محتوا را از طریق تجارت الکترونیکی خود تأمین مالی می کنند. به دلیل تسلط سرتاسری DPCها در بازار تبلیغات، آژانس های رسانه ای در حال منسوخ شدن هستند. ارائه دهندگان محتوای محلی به سمت یک نقش تولیدی محض سوق داده می شوند و برای دسترسی مستقیم مشتری به DPC ها وابسته هستند. تجمعکنندگان کوچک محلی و تولیدکنندگان محتوا تا حد زیادی حذف شدهاند. مصرفکنندگان رسانهها میتوانند به طیف گستردهای از محتوای مختلف دسترسی داشته باشند، اما این پیشنهادات معمولاً از یک رویکرد جهانی برای همه پیروی میکنند که سلیقهها و الزامات خاص کشور را کاملاً نادیده میگیرد. در پایان، حاکمیت مصرفکننده تضعیف میشود - همانطور که آهنگ میگوید: «هر زمانی که دوست داشتی میتوانی چک کنی، اما هرگز نمیتوانی آن را ترک کنی».
سناریوی 4: متصدیان اعتصاب متقابل
در آخرین سناریوی ما، اقدامات نظارتی قهرمانان محلی ایجاد میکند و منجر به تنوع محدودی از پیشنهادات میشود که عمدتاً توسط محتوای پولی کسب درآمد میشوند. تنظیم کننده ها به شدت از رسانه های محلی محافظت می کنند و بازیگران بزرگ جهانی را عقب رانده اند. در عوض، کانالهای رسانهای سنتی، مانند روزنامهها، هنوز نقش برجستهای دارند. مدل درآمد غالب مبتنی بر اشتراک است. تبلیغات برای درآمدهای رسانه های آینده اهمیت کمتری دارد، به ویژه به این دلیل که ذینفعان انگیزه ای برای جمع آوری داده های مورد نیاز برای تبلیغات هدفمند ندارند. خانههای رسانه ملی و متصدیان مخابرات برنده این سناریو هستند: آنها تجمیعکننده و ابرجمعکننده هستند و به عنوان دروازههای محتوا برای مصرفکنندگان عمل میکنند.
به دلیل مقررات فشرده داده ها، سطح نوآوری و توسعه فناوری در این دنیا پایین است. محیط بازار فرهنگ شدید راه اندازی را تقویت نمی کند و فاقد خدمات رسانه ای نوآورانه است، در حالی که M&A نیز محدود است. رگولاتورها تنها تا حدی اجازه ادغام بازار را می دهند تا از قدرت بالای بازار جلوگیری کنند. بنابراین، DPCها در این سناریو کمتر مرتبط هستند، زیرا الزامات نظارتی مانع از مشارکت آنها در مقیاس و تخصص داده می شود. در نتیجه، محتوای جهانی ممتاز آنها در دسترس نیست. کل صنعت رسانه راکد است و نمی توان از پتانسیل درآمدی استفاده کرد زیرا مصرف کنندگان رسانه با یک چشم انداز رسانه ای محدود و غیر الهام بخش مواجه هستند که فاقد عناصر بین المللی است. بنابراین، تمایل مصرف کنندگان به پرداخت محدود به حداقل اطلاعات، ورزش و سرگرمی است.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.